قصه کوتاه شاهین

بلاگ رادیو کودک

این وب لاگ بازتاب دهنده اطلاعات سایت رادیوکودک در زمینه کودک است.

قصه کوتاه شاهین

جناب شاهین گرسنه بود. از آن دورها مواظب یک دسته کبوتر بود؛ اما جلو نمی رفت و حمله نمی کرد. فقط از آن بالاترها آن ها را نگاه می کرد. چون که شاهین ها از آن بالاها حمله می کنند.

جناب شاهین بالا و بالاتر رفت. درست بالای سر کبوترها رفت. از آن بالا یکی از آن ها را نشانه گرفت. چونکه شاهین ها پرنده های کوچک‏تر را شکار می کنند.

جناب شاهین، بال هایش را بست و از آن بالا، مستقیم به طرف کبوتر شیرجه رفت. چونکه شاهین ها موقع حمله، بال هایشان را می بندند.

نزدیک کبوتر که رسید، بال هایش را باز کرد و یک دفعه ایستاد. پاهایش را زد به کبوتر و او را بی هوش کرد. خواست تا با پنجه هایش او را بگیرد، اما دوستان کبوتر به کمکش آمدند.

چونکه اگر نمی آمدند، جناب شاهین او را می برد توی لانه اش. اول پرهایش را می کند و دوم

هام هامش می کرد.

داستان کوتاه کودکانه

خلاصه داستان کوتاه کودکانه

خلاصه داستان کودکانه

داستان های کودکانه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ÈэÓȝåÇ: داستان کوتاه,داستان کتاه کودکانه, داستان خیلی کوتاه,داستان صوتی کودکانه,داستان کودکانه صوتی,داستانهای کوتاه کودکانه
äæÔÊå ÔÏå ÏÑ  پنج شنبه 30 خرداد 1398ÓÇÚÊ 20:48  ÊæÓØ رادیوکودک